به گزارش راهبرد معاصر؛ در سال 2000 میلادی زمانی که در مناقشه الگور کاندیدای حزب دموکرات و جورج بوش کاندیدای حزب جمهوریخواه سرنوشت نهایی انتخابات را نه رأی مردم بلکه رأی دیوان عالی آمریکا روشن کرد، مفسران شبکههای خبری این واقعه را رویدادی استثنایی در طول تاریخ درخشان دموکراسی در آمریکا نامیدند که تکرار آن همانند برخورد یک شهاب سنگ به زمین غیرمحمتل است!
با این حال 20 سال بعد از این واقعه این بار نه تنها یک شهاب سنگ بزرگ به نظام دموکراسی آمریکا اصابت کرده بلکه نزدیک است که هرج و مرج ناشی از آن خیابانهای شهرهای مختلف آمریکا همچون نیویورک، دنور و فیلادلفیا را به میدان نبرد تبدیل کند.
به واقع این اتفاقات را میتوان رویدادی استثنایی در طول دوران استقرار دموکراسی آمریکایی نامید و یا ماجرای دیگری در شرف وقوع است؟ ماجرایی که در پس آن شکافهای پنهانی بافت سیاسی آمریکا عیان شده و حالا دیگر خبری از آن ظاهر شیک و پر زرق و برق نیست. حالا مردمان سایر کشورها از جمله کشورهای در حال توسعه با دیدن اخبار انتخابات آمریکا میتوانند از خود سوال کنند که «آیا این بود دموکراسی آمریکایی که میخواستند به دیگر کشورها تسری دهند؟»
برای درک تلخی و فضاحت به وجود آمده در این دوره از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا نگاهی به سرمقالههای روزنامههای آمریکایی پس از اولین مناظره تلویزیونی بین «جو بایدن» و «دونالد ترامپ» رییسجمهور فعلی آمریکا کافی است.
زمانی که بایدن در نهایت مجبور میشود از واژه «آیا خفه میشوی؟» برای ترامپ استفاده کند؛ نشریاتی همانند تایم، نیویورکتایمز و والاستریت ژورنال این مناظره را یک آبروریزی بزرگ برای دموکراسی آمریکایی عنوان کردند. یا زمانی که در مناظره بعدی دونالد ترامپ در پاسخ به حملات مداوم بایدن حضور خود را در سمت ریاست جمهوری آمریکا نتیجه حضور کسانی همچون بایدن و اوباما در سمتهای عالیرتبه دولت آمریکا دانست.
سیل گسترده اتهامات متقابل به قدری در کوران انتخابات سنگین شد که به نظر میرسید، نوعی جنگ در فضای سیاسی آمریکا جریان دارد. در جریان همین نبرد بود که یکی از شبکههای خبری آمریکا در گفتوگو با «استورمی دانیلز» بازیگر فیلمهای مستهجن که متهم به رابطه نا مشروع با ترامپ است به کنکاش جزئیات این رابطه که مربوط به پیش از دوران ریاست جمهوری ترامپ است میپردازد و یا وکیل شخصی ترامپ مدعی میشود که اسنادی از فشاد اقتصادی «هانتر بایدن» پسر جو بایدن در اختیار دارد.
اوج این هرج و مرج را میتوان در برگزاری انتخابات ریاست جمهوری آمریکا دید. زمانی که از ماه قبل دونالد ترامپ به عنوان رییسجمهور مستقر در خصوص امکان تقلب در رأیهای پستی هشدار میدهد و حتی از طرفداران خود میخواهد تا حد امکان از دادن رأیهای پستی خودداری کنند.
این در حالی است که در دورههای گذشته نیز رأیگیری پستی جزو شیوههای اصلی در رأی گیری محسوب میشد و دهها میلیون نفر در سال 2016 به همین شیوه در انتخابات ریاست جمهوری رأی دادند. ترامپ با تمام وجود تلاش کرد تا مانع رونق رأی گیری به شیوه پستی شود.
از آنجا که شرکت پست آمریکا جزو نهادهای فدرال در این کشور محسوب میشود، ترامپ تمام تلاش خود را به خرج داد تا به هر شکل ممکن مانع از رأی دادن پستی شهروندان آمریکایی شود. حتی در این میان برخی از امکانات شرکت پست آمریکا کاهش و ارائه بودجههای آن با محدودیت روبهرو شد. صفهای گسترده و تجمع رأیدهندگان در مقابل مراکز پستی در شرایط همهگیری کرونا انتقادات مقامات بهداشتی آمریکا را نیز در پی داشت، اما نه تنها کوچکترین ارادهای برای حل مشکلات فوق در نظام سیاسی آمریکا - کشوری که مدعی مدیریت و راهبری جهان است - وجود نداشت بلکه عملاً نوعی هرج و مرج در نظام انتخاباتی آمریکا به وجود آمد.
ترامپ با توییتهای پیدرپی پیرامون تقلب در آرای پستی هشدار میدهد و حتی برخی از حسابهای توییتری طرفداران ترامپ از عدم تناسب تعداد ثبتنامکنندگان در انتخاباتهای پستی با تعداد رأیدهندگان سخن میگویند.
از سوی مقابل نیز بایدن بر ضرورت شمارش تمام آرای درج شده در آرای پستی سخن میگوید. البته بدون شک ترامپ اگر میتوانست شمارش آرا را متوقف میکرد، اما این کار نیاز به اعلام حالت اضطراری با درخواست فرماندار ایالتی دارد و تاکنون تمام مقامات ایالتهای مورد مناقشه تاکید کردهاند که حاضر به توقف شمارش آرای پستی نخواهند بود.
از سوی دیگر حتی شیوه نظارت بر انتخابات در میانه جنگ گروههای حقوقی و وکلای دو کاندیدا گرفتار شده است. از یک سو ترامپ از درخواست موافق یک قاضی فدرال برای نظارت بر انتخابات در پنسیلوانیا سخن میگوید و اندکی بعد یک دادگاه فدرال این حکم را لغو میکند.
شاید سؤال اصلی این باشد که آیا میتوان بر این بینظمی مطلق در بزرگترین بهاصطلاح دموکراسی دنیای غرب پایانی دید؟ واقعیت این است که به نظر نمیرسد این ماجرا به این سادگی پایان پیدا کند.
از مدتها پیش این گمانهزنی مطرح بود که دونالد ترامپ به دنبال کشاندن نحوه شمارش آرا به محاکم قضایی است. طبیعی است که ممکن است درخواست ترامپ از سوی محاکم قضایی بدوی و عالی ایالتی رد شود و کار به دیوان عالی ایالت متحده آمریکا بکشد؛ جایی که ترامپ امیدوار است خوش شانسی به او روی بیاورد و بتواند از عوض شدن ترکیب قضات این دیوان آن هم درست یک ماه مانده به برگزاری انتخابات استفاده کند.
حکمی که ترامپ به دنبال آن است به احتمال زیاد ابطال آرای پستی و لغو شمارش آن است؛ همان اتفاقی که گویا در ایالت فلوریدا روی داده است و عدم شمارش دهها هزار رأی پستی منجر به پیشی گرفتن ترامپ از رقیب دموکرات خود شده است. شاید اتهامات مداوم ترامپ درباره تقلب در انتخابات نوعی زمینهسازی برای پیگیری این ماجرا در دیوان عالی باشد.
چنین رویدادی مسالهای بود که دموکراتها نیز آن را پیشبینی میکردند. از همین رو بسیاری از سناتورها و شخصیتهای حزب دموکرات خواستار عدم انتخاب جایگزین «کینزبرگ» قاضی لیبرال دموکراتی شدند که درست 3 ماه قبل از انتخابات به دلیل بیماری سرطان جان خود را از دست داد.
شاید با درک همین مساله بود که بایدن هم قول داد تا در صورت پیروزی در انتخابات یک کمیته دو حزبی برای بررسی نحوه انتصاب قضات عالی تشکیل دهد تا به این رویه پایان دهد، مسئلهای که به روشنی نشان از نفوذ منافع حزبی و شخصی بر مسائل ملی در مهمترین نهاد قضایی و قانونی ایالات متحده دارد.
این که فرجام این هماوردی به کجا میانجامد هنوز روشن نیست. به طور حتم پایان شمارش آرا و انتخاب نامزد پیروز نشاندهنده پایان کار نخواهد بود و آمریکا باید انتظار روزهای پرمخاطرهای را داشته باشد.
بر اساس قوانین انتخاباتی ایالات متحده آمریکا باید تمام ایالتها تا پایان دهه دوم آذرماه نتایج انتخابات را نهایی کرده و آن را به دفتر بایگانی ملی ارسال کنند؛ در غیر این صورت ماجرا به سمت مسیری پیچیده خواهد رفت که در آن علاوه بر دادگاههای قضایی ایالتی و فدرال سایر سطوح قدرت نیز همچون فرمانداران و مجالس نمایندگان و سنا نیز در آن ایفای نقش میکنند.
بخش اصلی این ماجرا ناشی از این است که با توجه به نظام حقوقی حاکم در ایالت متحده بسیاری از فرآیندهای قانونی بر اساس روندهای عرفی گذشته اعمال میشود و از آنجا که چنین اختلاف و هرج و مرجی در خصوص انتخابات بیسابقه است، عملاً برداشتهای مختلف از قوانین انتخاباتی میتواند به هرج و مرج موجود در شیوه انتخاباتی فعلی آمریکا دامن بزند. به خصوص این که نتایج انتخابات در ایالتهای حساس بر خلاف نظرسنجیها بسیار نزدیک به هم است و کمی جابجایی در آرا میتواند نتیجه را به طرف مقابل برگرداند.
با در نظر گرفتن شرایط فوق میتوان گفت که آمریکا با یکی از بزرگترین بحرانهای داخلی خود روبهرو است که تنه به ماجرای جنگهای انفصال میزند؛ بحرانی که میتواند یک ریاست جمهوری متزلزل برای کاندیدای پیروز به ارمغان بیاورد. واضح است هر آنکه از این روند پرتنش بهعنوان پیروز به درآید، نمیتواند خود را رئیسجمهوری مقتدر ببیند. فضای دوقطبی شدید فعلی بیشک بر مقدرات دولت آتی آمریکا سایه میافکند، چه این دولت جمهوریخواه باشد و چه دموکرات.
به عنوان مثال علیرغم آن که پیشبینی میشد که روی کار آمدن بایدن منجر به سقوط سهام شرکتهای نفتی شود اما با پیشتازی بایدن عملاً چنین اتفاقی نیفتاد چرا که تحلیلگران اقتصادی معتقدند که با شرایط فعلی بایدن توانایی اجرای طرح 2 هزار میلیاردی خود برای سرمایهگذاری در اقتصاد سبز را نخواهد داشت.
تمام این نشانهها کافی است که باور کنیم دموکراسی آمریکا جامه بیاعتباری نزد کشورهای جهان بر تن خواهد کرد و این هرج و مرج تا مدتها در افکار عمومی دنیا معرف ایالات متحده خواهد بود، حتی اگر تمام رسانههای جمعی برای پاک کردن آن از اذهان دستبهکار شوند.
منبع: فارس
از سوی دیگر، سوالی که بیشک در اذهان نقش خواهد بست این است که کشوری با چنین وضعیت، چطور ادعای مدیریت جهان را میکند؟ با کدام اعتبار؟